loading...
مذهبی

ابوالفضل بازدید : 277 جمعه 18 تیر 1389 نظرات (2)
بسم الله الرحمن الرحيم



شهادت دخت رسول خدا صلي الله عليه و آله، همسر علي مرتضي، ام الائمه را به منتقم آل محمد عليهم السلام و هم? دوستان و شيعيان حضرتش تسليت مي گويم



ماندني کوتاه پس از پدر



در بعضي از روايات آمده است حضرت فاطمه سلام الله عليها پس از پدر نود و پنج روز در دار دنيا بود، اما تمام اين مدت محزون و گريان از داغ اين مصيبت عظمي و فراق پدر بزرگوار خود، اضافه بر غم از دست دادن پدر، مصيبت هائي بود که دشمنان خدا، دين و اهل بيت عليهم السلام بر اين بانو وارد کردند و بانو از سه سلاح با دشمن روبرو شدند: سلاح کلام و استفاده از آيات قرآن و روايات رسول خدا صلي الله عليه و آله بر عليه عمل حزب حاکم، سلاح اشک و ناله و آه و سلاح عزلت و دوري گزيدن از آنان تا زماني که چشم از جهان فرو بست..



حضرت رسول صلي الله عليه و آله از قبل به دخترشان فرموده بودند او اولين نفر از اهل بيت است که به رسول خدا ملحق مي شود و به او مي پيوندد، و همين فرمايش باعث خوشحالي بانو و آرامش او شده بود. هنگامي که روز فراق نزديک شد حضرت فاطمه امير المؤمنين عليهما السلام را خواستند تا به ايشان وصيت نمايند.



مولا کنار بستر همسر مظلوم? خود آمده و از تمام کساني که کنار بانو بودند خواستند بيرون روند تا حضرت فاطمه بتوانند به راحتي آنچه را که مي خواهند با مولا در ميان بگذارند، مولا کنار بستر همسر و محبوب? خود نشست، به او چشم دوخته بود و غم فراق او بر تمام غم هاي دلش چيره شده بود.



بانو به مولا رو کرده گفت: اي پسر عمو! هرگز مرا خيانتکار نديدي و هرگز به تو دروغ نگفتم و در هيچ امري با تو مخالفت ننمودم. امير المؤمنين عليه السلام فرمودند: به خدا پناه مي برم، علم و معرفت تو به خداي عز و جل بالاتر از آن است که در نافرمانيت به من مورد توبيخ قرار بگيري [زيرا اطاعت از امام اطاعت از خداي عز و جل مي باشد، و شناخت و معرفت امام يعني معرفت و شناخت خداي عز و جل، حضرت رسول صلي الله عليه و آله فرمودند: " من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية " کسي که بميرد و امام زمان خود را نشناسد مانند مردم دور? جاهليت مرده است!!]



مولا به بانو فرمودند: بسيار سخت است فراق و جدائي تو براي من، غير از آنکه امري است که چاره اي از آن نيست، به خدا سوگند مصيبت فراق رسول خدا صلي الله عليه و آله براي من با فراق تو تجديد مي شود، چه سنگين و بزرگ است فراق و جدائي تو " إنّا لله و إنّا إليه راجعون " اين مصيبتي است که آسايشي براي آن نيست و فراقي که جايگزين ندارد...



آنگاه مولا بانو را در آغوش گرفته و هر دو مدتي را به گريه و ناله گذراندند، سپس امير المؤمنين به بانو فرمودند: آنچه مي خواهي به من وصيت نما که مرا در انجام آن ها وفادار خواهي يافت و خواست? تو را بر خواسته ام مقدم مي دارم...





آخرين سخن



براي بانو بسيار سنگين بود دل مولا آزرده شود و ديدن اشک مولا براي او بسيار دشوار بود، اما چاره اي از آن نبود و بانو سخن آخر را بايد با او در ميان مي گذاشت.



دست هاي ضعيف و تازيانه خورد? بانو را مولا به دست گرفته بود و سرش را به سينه چسبانيده و سراپا گوش به سخن هاي او، و دانه هاي اشک همچون مرواريد از چشمانش بر صورت کبود همسرش روان بود.



بانو گفت: اي پسر عمو! صبر کن بر فراق من آنچنانکه بر فراق پدرم صبر نمودي و خدا با صابرين است، آنگاه ادامه داد: قبل از هرچيز تو را سفارش مي کنم پس از من با خواهر زاده ام اَمامه ازدواج نمائي زيرا براي مردان چاره اي از ازدواج نيست و اَمامه مي تواند همانند من براي فرزندانم باشد.



اي پسرعمو! به تو وصيت مي نمايم برايم تابوتي که ملائکه آن را به من نشان دادند قرار دهي [تا جسد من ديده نشود] مولا فرمود: آن را برايم توصيف نما، بانو صورت تابوت را براي مولا بيان کرد. حضرت صادق عليه السلام فرمودند: " اول من جعل لها النعش فاطمة " اولين کسي که براي او تابوت ساخته شد فاطمه بود!! [حجاب و عفت براي زن يکي از سفارش هاي حضرت فاطمه سلام الله عليها به بانوان مي باشد که حتي در لحظات آخر عمر خود عملاً آن را تعليم دادند]



پس از آن بانو اينچنين ادامه داد: وصيت مي کنم تو را که هيچيک از اين کساني که مرا ظلم کردند در تشييع جناز? من حاضر نشوند، زيرا اينان دشمن من و دشمن رسول خدا صلي الله عليه و آله مي باشند، و به هيچيک از آنان و پيروان آن ها اجازه نده بر من نماز بخوانند، و مرا در شب آن هنگام که چشم ها به خواب روند دفن نما!! و پس از آن بر مزارم بنشين و زياد قرآن و دعا بخوان زيرا آن ساعتي است که اموات احتياج مبرم به انس گرفتن با احياء و زندگان دارند. مولا فرمود: تمام وصيت هاي تو را قبول دارم و آن ها را انجام مي دهم و تو نيز هنگامي که پدرت را ملاقات نمودي سلام من را به او برسان.



آخرين مناجات



اسماء بنت عميس مي گويد: فاطمه سلام الله عليها مرا وصيت نمود که پس از شهادتش کسي جز من و علي او را غسل ندهد، و من در غسل بانو امير المؤمنين عليه السلام را ياري مي نمودم.

از حضرت صادق عليه السلام از غسل حضرت فاطمه سلام الله عليها سؤال شد، حضرت فرمودند: امير المؤمنين عليه السلام او را غسل داد، زيرا که او معصومه بود و معصوم را غير از معصوم نمي تواند غسل دهد!!



اسماء در ايام بيماري بانو از حضرت پرستاري مي نمود، او مي گويد: روزي بانو از من خواستند تا در انجام غسل ايشان را کمک نمايم و پس از آن لباس هاي پاکيزه اي پوشيده و به من فرمودند: باقيماند? حنوط پدرم را زير بالش من قرار بده و خود بيرون برو، زيرا مي خواهم با پرودگارم مناجات نمايم. اسماء مي گويد: من بيرون رفته و پس از اندکي وارد اطاق شده شنيدم چنين دعا مي کند:



پروردگارا! تو را سوگند مي دهم به محمد مصطفي و اشتياق او به ديدار من، و به شوهرم عليّ مرتضي و اندوه او بر من، و به حسن مجتبي و گري? او بر من، و به حسين شهيد و اندوه او بر من، و به دخترانم و حسرت و افسوس آنان بر من، آنکه به گناهکاران امت پدرم محمد مصطفي صلي الله عليه و آله رحم نموده و آنان را مورد عفو و مغفرت خود قرار دهي!!! زيرا که تو بزرگوارترين جواب دهندگاني و ارحم الراحميني.



اسماء مي گويد: هنگامي که ديدم بانو [در اين حال بيماري و با اين رفتار و بي محبتي که از امت پدر خود ديده است] اينچنين براي امت دعا مي کند نتوانستم گري? خود را نگهدارم و صدايم به گريه بلند شد. بانو متوجه من شده فرمود: اي اسماء! تو را نگفتم اندکي بيرون منتظر باشي و اکنون بر من وارد نشوي؟!

بيرون رفتم و مدتي انتظار کشيدم سپس او را اينچنين صدا زدم: اي روشني ديدگان رسول خدا صلي الله عليه و آله، ولي جوابي نشنيدم، هراسان وارد اطاق شدم و پارچه اي را که بر روي خود کشيده بود از روي صورتش کنار زدم، اما او را ديدم که جان به جان آفرين تسليم نموده، دست ها و پا هاي او را بوسه زدم و گفتم: اي بانوي من! هنگامي که پدرت را ملاقات نمودي سلام مرا به او برسان..



نعش بانو شبانه به کجا برده شد؟!



حضرت فاطمه سلام الله عليها قبل از اين به امير المؤمنين عليه السلام وصيت نموده بود تا ابوبکر و عمر و پيروانشان لعنة الله عليهم اجمعين بر جنازه اش نماز نخوانند و در تشييع پيکر نازنين او شرکت نداشته باشند و..... براي همين هنگامي که بين مردم خبر شهادت حضرت فاطمه انتشار يافت و مردم آمدند تا بر جناز? او نماز بخوانند و با خواندن نماز قرب و منزلتي نزد خدا و رسول او کسب کنند!! از طرف مولا اعلان شد: تشييع جناز? دختر رسول خدا تأخير افتاد، مردم همه به گمان اينکه فرداي آن شب مراسم تشييع انجام مي شود، به خانه هاي خود رفتند..



نيمه هاي شب امير المؤمنين، امام حسن و امام حسين عليهم السلام با عده اي از ياران نزديک خود نعش دختر رسول خدا را برداشتند، اما آن نعش به کجا برده شد؟! آيا در حياط منزل خود دفن شد؟! آيا به مسجد رسول خدا صلي الله عليه و آله برده شد و بين قبر و منبر او دفن شد؟! آيا به بقيع او را بردند و در آنجا دفن نمودند؟! آيا...؟! آيا...؟! کسي نمي داند تا فرزندش منتقم آل محمد عليهم السلام بيايد.



اما هنگامي که خواستند او را به خاک بسپارند از گوشه اي از زمين شنيده شد: " إليّ إلِيّ فقد جعلت تربتها مني " به سوي من بيائيد به سوي من بيائيد، مرقد او در اين جا مقرر شده و آماده گشته.. نگاه کردند ديدند مرقدي آماده و مهيا شده است، جنازه را به آن سو بردند، هنگامي که خواستند او را به خاک بسپارند امير المؤمنين عليه السلام صدا را بلند کرده گفتند: اي رسول خدا! اين امانت تو فاطم? زهرا مي باشد، او را از ظلمت و ظلم ظالمين به نور و روشنائي و راحتي ببر.



در اين هنگام مرقد او را روشناني فرا گرفت، مولا فرمود: اي زمين! اين امانت من است، او دخت رسول خدا صلي الله عليه و آله مي باشد، پس از آن قبر را طوري پوشاند تا اثري از آن نمايان نباشد و از چشم اغيار مخفي بماند.





بر گلستان ولايت تاختند غنچه را با لاله، پرپر ساختند

غنچه زير خار و خس افتاده بود باغبان هم از نفس افتاده بود

ظلم و طغيان و جنايت زاده شد اين چنين مزد رسالت داده شد؟





ندامتي جبران ناپذير



فرداي آن روز مسلمانان آمدند و به امير المؤمنين عليه السلام تسليت گفته اما حضرت را مورد عتاب قرار دادند که چرا به ما نگفتيد تا در تشييع يگانه فرزند رسول خدا حاضر شويم تا اجر و پاداشي ببريم؟! حضرت فرمودند: عصيان و جنايت شما به پروردگار، رسول خدا و اهل بيتش بسيار بزرگ است و همان نافرماني شما نسبت به فاطمه کافي است و من نخواستم در وصيت او نافرماني کرده باشم، فاطمه مرا سفارش نمود نگذارم هيچيک از شما بر او نماز بخوانيد.



ابوبکر و عمر به سوي منزل مولا آمدند، در راه مردي را ديدند به او گفتند: از کجا مي آئي؟ او گفت از نزد علي عليه السلام مي آيم، او را به عزاي فاطمه سلام الله عليها تسليت گفتم. ابوبکر و عمر گفتند: مگر او فوت نموده؟!! آن مرد گفت: آري و او را شبانه به خاک سپردند!!



آن دو خشمگين به سوي مولا آمده و با او عتاب نمودند که چرا ما را به فوت دختر رسول خدا و دفن او خبر ندادي؟! امير المؤمنين عليه السلام فرمودند: او مرا سفارش کرد که شما بر او نماز نخوانيد و در تشييع او شرکت نکنيد و من نخواستم امر او را مخالفت کنم. ابوبکر و عمر با جسارت به امام به سوي بقيع رفتند تا نبش قبر نمايند و دختر رسول خدا را از مرقدش بيرون آورده و بر او نماز بخوانند!!!



هنگامي که به بقيع رسيدند با چهل صورت قبر تازه روبرو شدند!! عمر خواست تمام قبر ها را بشکافد تا موفق شود جسد بانو را پيدا کند و با خواندن نماز بر جسدي که چندين روز قبل او را با لگد هاي خود و تازيانه هاي قنفذ نيلگون و مجروح ساخته بود، به خيال خود در تاريخ ثبت نمايد که بر جناز? تنها فرزند رسول خدا نماز خوانده اند!!



مولا جلو آمده فرمودند: اي پسر صهّاک! اگر بخواهي چنين کني شمشيرم را از غلاف بيرون آورده و آن را غلاف نمي کنم مگر آنکه خونت را بريزم!! در اين هنگام ابوبکر و عمر لعنة الله عليهما ترسيدند و دانستند که اين مرتبه مولا مأمور به صبر نيست، برگشتند و مردم نيز نادم و پشيمان برگشتند و حسرت نماز بر پيکر دخت رسول خدا را با خود به گور بردند!!



اللهم صل علي فاطمة و آبيها و بعلها و بنيها عدد ما آحاط به علمک ، و ارحم آوليائهم و اجعلنا منهم ، و العن آعدائهم عدد ما آحاط به علمک

ابوالفضل بازدید : 311 جمعه 18 تیر 1389 نظرات (2)

?-جايگاه عيد غدير در مكتب
عيد خلافت و ولايتروى زياد بن محمد قال: دخلت على ابى عبد الله(ع) فقلت: للمسلمين عيد غير يوم الجمعة والفطر والاضحى؟ قال: نعم، اليوم الذى نصب فيه رسول الله(ص) اميرالمؤمنين(ع). مصباح المتهجد: 736. زياد بن محمد گويد: بر امام صادق(ع) وارد شدم و گفتم: آيا مسلمانان عيدى غير از عيد قربان و عيد فطر و جمعه دارند؟ امام(ع) فرمود: آرى، روزى كه رسول خدا(ص) اميرمؤمنان(ع) را (به خلافت و ولايت) منصوب كرد.
2- برترين عيد امت

قال رسول الله(ص):

يوم غدير خم افضل اعياد امتى و هو اليوم الذى امرنى الله تعالى ذكره فيه بنصب اخى على بن ابى طالب علما لامتى، يهتدون به من بعدى و هو اليوم الذى اكمل الله فيه الدين و اتم على امتى فيه النعمة و رضى لهم الاسلام دينا. امالى صدوق: 125، ح 8.

رسول خدا(ص) فرمود:

روز غدير خم برترين عيدهاى امت من است و آن روزى است كه خداوند بزرگ دستور داد; آن روز برادرم على بن ابى طالب را به عنوان پرچمدار (و فرمانده) امتم منصوب كنم، تا بعد از من مردم توسط او هدايت شوند، و آن روزى است كه خداوند در آن روز دين را تكميل و نعمت را بر امت من تمام كرد و اسلام را به عنوان دين براى آنان پسنديد.

3- عيد بزرگ خدا
عن الصادق(ع) قال: هو عيد الله الاكبر،و ما بعث الله نبيا الا و تعيد فى هذا اليوم و عرف حرمته و اسمه فى السماء يوم العهد المعهود و فى الارض يوم الميثاق الماخوذ و الجمع المشهود. وسائل الشيعه، 5: 224، ح 1. امام صادق(ع) فرمود: روز غدير خم عيد بزرگ خداست، خدا پيامبرى مبعوث نكرده، مگر اينكه اين روز را عيد گرفته و عظمت آن را شناخته و نام اين روز در آسمان، روز عهد و پيمان و در زمين، روز پيمان محكم و حضور همگانى است.

4- عيد ولايت
قيل لابى عبد الله(ع): للمؤمنين من الاعياد غير العيدين و الجمعة؟ قال: نعم لهم ما هو اعظم من هذا، يوم اقيم اميرالمؤمنين(ع) فعقد له رسول الله الولاية فى اعناق الرجال والنساء بغدير خم. وسائل الشيعه، 7: 325، ح 5. به امام صادق(ع) گفته شد: آيا مؤمنان غير از عيد فطر و قربان و جمعه عيد ديگرى دارند؟ فرمود: آرى، آنان عيد بزرگتر از اينها هم دارند و آن روزى است كه اميرالمؤمنين(ع) در غدير خم بالا برده شد و رسول خدا مساله ولايت را بر گردن زنان و مردان قرار داد.

5- روز تجديد بيعتعن
عمار بن حريز قال دخلت على ابى عبد الله(ع) فى يوم الثامن عشر من ذى الحجة فوجدته صائما فقال لى: هذا يوم عظيم عظم الله حرمته على المؤمنين و اكمل لهم فيه الدين و تمم عليهم النعمة و جدد لهم ما اخذ عليهم من العهد والميثاق. مصباح المتهجد: 737. عمار بن حريز گويد: روز هجدهم ماه ذيحجه خدمت امام صادق(ع) رسيدم و آن حضرت را روزه يافتم. امام به من فرمود: امروز، روز بزرگى است، خداوند به آن عظمت داده و آن روز دين مؤمنان را كامل ساخت و نعمت را بر آنان تمام نمود و عهد و پيمان قبلى را تجديد كرد.

6- عيد آسمانى

قال الرضا(ع): حدثنى ابى، عن ابيه(ع) قال:

ان يوم الغدير فى السماءاشهر منه فى الارض.

مصباح المتهجد: 737.

امام رضا(ع) فرمود:

پدرم به نقل از پدرش (امام صادق(ع)) نقل كرد كه فرمود:

روز غدير در آسمان مشهورتر از زمين است.

7- عيد بى نظير
قال على (ع): ان هذا يوم عظيم الشان،فيه وقع الفرج، ورفعت الدرج و وضحت الحجج وهو يوم الايضاح والافصاح من المقام الصراح،ويوم كمال الدين و يوم العهد المعهود... بحارالانوار، 97: 116. على(ع) فرمود: امروز (عيد غدير) روز بس بزرگى است. در اين روز گشايش رسيده و منزلت (كسانى كه شايسته آن بودند) بلندى گرفت و برهان هاى خدا روشن شد و از مقام پاك با صراحت سخن گفته شد و امروز روز كامل شدن دين و روز عهد و پيمان است.

8- عيد پربركت
الصادق(ع): والله لو عرف الناس فضل هذا اليوم بحقيقته لصافحتهم الملائكة فى كل يوم عشر مرات... وما اعطى الله لمن عرفه ما لايحصى بعدد. مصباح المتهجد: 738. امام صادق(ع) فرمود: به خدا قسم اگر مردم فضيلت واقعى «روز غدير» را مى شناختند، فرشتگان روزى ده بار با آنان مصافحه مى كردند و بخششهاى خدابه كسى كه آن روز را شناخته، قابل شمارش نيست.

9- عيد فروزان
قال ابو عبد الله(ع): ... و يوم غدير بين الفطر والاضحى و يوم الجمعة كالقمر بين الكواكب. اقبال سيد بن طاووس: 466. امام صادق(ع) فرمود: ... روز غدير خم در ميان روزهاى عيد فطر و قربان و جمعه همانند ماه در ميان ستارگان است.

10- يكى از چهار عيد الهى

قال ابو عبد الله(ع):

اذا كان يوم القيامة زفت اربعة ايام الى الله عز و جل كما تزف العروس الى خدرها:

يوم الفطر و يوم الاضحى و يوم الجمعة و يوم غدير خم.

اقبال سيد بن طاووس: 466.

امام صادق(ع) فرمود:

هنگامى كه روز قيامت برپا شود چهار روز بسرعت بسوى خدا مى شتابند همانطور كه عروس به حجله اش بسرعت مى رود.

آن روزها عبارتند از:

روز عيد فطر و قربان و جمعه و روز غدير خم.

11- روز پيام و ولايت

قال رسول الله(ص):

يا معشر المسلمين ليبلغ الشاهد الغائب، اوصى من آمن بى و صدقنى بولاية على، الا ان ولاية على ولايتى و ولايتى ولاية ربى، عهدا عهده الى ربى و امرنى ان ابلغكموه.

بحارالانوار 37: 141، ح 35.

رسول خدا(ص) (در روز غدير) فرمود:

اى مسلمانان! حاضران به غايبان برسانند: كسى را كه به من ايمان آورده و مرا تصديق كرده است، به ولايت على سفارش مى كنم، آگاه باشيد ولايت على، ولايت من است و ولايت من، ولايت خداى من است. اين عهد و پيمانى بود از طرف پروردگارم كه فرمانم داد تا به شما برسانم.

12- روز اطعام

قال ابو عبد الله(ع):

... و انه اليوم الذى اقام رسول الله(ص) عليا(ع) للناس علما و ابان فيه فضله و وصيه فصام شكرا لله عزوجل ذلك اليوم و انه ليوم صيام و اطعام و صلة الاخوان و فيه مرضاة الرحمن، و مرغمة الشيطان.

وسائل الشيعه 7: 328، ضمن حديث 12.

امام صادق(ع) فرمود:

عيد غدير، روزى است كه رسول خدا(ص) على(ع) را بعنوان پرچمدار براى مردم برافراشت و فضيلت او را در اين روز آشكار كرد و جانشين خود را معرفى كرد، بعد بعنوان سپاسگزارى از خداى بزرگ آن روزه را روزه گرفت و آن روز، روز روزه دارى و عبادت و طعام دادن و به ديدار برادران دينى رفتن است. آنروز روز كسب خشنودى خداى مهربان و به خاك ماليدن بينى شيطان است.

13- روز هديه

عن امير المؤمنين(ع) قال:

... اذا تلاقيتم فتصافحوا بالتسليم و تهابوا النعمة فى هذا اليوم، و ليبلغ الحاضر الغائب، والشاهد الباين، وليعد الغنى الفقير والقوى على الضعيف امرنى رسول الله(ص) بذلك.

وسائل الشيعه 7: 327.

امير المؤمنين(ع) (در خطبه روز عيد غدير) فرمود:

وقتى كه به همديگر رسيديد همراه سلام، مصافحه كنيد، و در اين روز به يكديگر هديه بدهيد، اين سخنان را هر كه بود و شنيد، به آن كه نبود برساند، توانگر به سراغ مستمند برود، و قدرتمند به يارى ضعيف، پيامبر مرا به اين چيزها امر كرده است.

14- روز كفالت

عن امير المؤمنين(ع) قال:

... فكيف بمن تكفل عددا من المؤمنين والمؤمنات وانا ضمينه على الله تعالى الامان من الكفر والفقر وسائل الشيعه 7: 327.

امير مؤمنان(ع) فرمود:

... چگونه خواهد بود حال كسى كه عهده دار هزينه زندگى تعدادى از مردان و زنان مؤمن (در روز غدير) باشد، در صورتى كه من پيش خدا ضامنم كه از كفر و تنگدستى در امان باشد.

15- روز سپاس و شادى

قال ابو عبد الله(ع):

... هو يوم عبادة و صلوة و شكر لله و حمد له،و سرور لما من الله به عليكم من ولايتنا،و انى احب لكم ان تصوموه.

وسائل الشيعه 7: 328، ح 13.

امام صادق(ع) فرمود:

عيد غدير، روز عبادت و نماز و سپاس و ستايش خداست و روز سرور و شادى است به خاطر ولايت ما خاندان كه خدابر شما منت گذارد و من دوست دارم كه شما آن روز را روزه بگيريد.

16- روز نيكوكارى

عن الصادق(ع):

... و لدرهم فيه بالف درهم لاخوانك العارفين،فافضل على اخوانك فى هذا اليوم و سر فيه كل مؤمن و مؤمنة.

مصباح المتهجد: 737.

از امام صادق(ع) نقل شده كه فرمود:

يك درهم به برادران با ايمان و معرفت، دادن در روز عيد غدير برابر هزار درهم است، بنابراين در اين روز به برادرانت انفاق كن و هر مرد و زن مؤمن را شاد گردان.

17- روز سرور و شادى

قال ابو عبد الله(ع):

انه يوم عيد و فرح و سرورو يوم صوم شكرا لله تعالى.

وسائل الشيعه 7: 326، ح 10.

امام صادق(ع) فرمود:

عيد غدير، روز عيد و خوشى و شادى است و روز روزه دارى به عنوان سپاس نعمت الهى است.

18- روز تبريك و تهنيت

قال على(ع):

عودوا رحمكم الله بعد انقضاء مجمعكم بالتوسعة على عيالكم، والبر باخوانكم والشكر لله عزوجل على ما منحكم، واجتمعوا يجمع الله شملكم، و تباروا يصل الله الفتكم، و تهانؤا نعمة الله كما هنا كم الله بالثواب فيه على اضعاف الاعياد قبله و بعده الا فى مثله... بحارالانوار 97: 117.

على(ع) فرمود:

بعد از پايان گردهم آيى خود (در روز غدير) به خانه برگرديد، خدا بر شما رحمت فرستد. به خانواده خود گشايش و توسعه دهيد، به برادران خود نيكى كنيد، خداوند را بر اين نعمت كه شما را بخشيده است، سپاس گزاريد، متحد شويد تا خدا به شما وحدت بخشد، نيكويى كنيد تا خدا دوستيتان را پايدار كند، به همديگر نعمت خدا را تبريك بگوئيد، همانطور كه خداوند در اين روز با چندين برابر عيدهاى ديگر پاداش دادن به شما تبريك گفته، اين گونه پاداشها جز در روز عيد غدير نخواهد بود.

19- روز درود و برائت

روى الحسن بن راشد عن ابى عبد الله(ع) قال:

قلت: جعلت فداك، للمسلمين عيد غيرالعيدين؟ قال: نعم، يا حسن! اعظمهما و اشرفهما، قال: قلت له: و اى يوم هو؟

قال: يوم نصب اميرالمؤمنين(ع) فيه علما للناس.

قلت له: جعلت فداك وما ينبغى لنا ان نصنع فيه؟

قال: تصومه يا حسن و تكثر الصلوة على محمد و آله فيه و تتبرا الى الله، ممن ظلمهم،فان الانبياء كانت تامر الاوصياء باليوم الذى كان يقام فيه الوصى ان يتخذ عيدا.

مصباح المتهجد: 680.

حسن بن راشد گويد:

به امام صادق(ع) گفتم: آيا مسلمانان بجز آن دو عيد، عيد ديگرى هم دارند؟ فرمود: بله، بزرگترين و بهترين عيد. گفتم: كدام روز است؟

فرمود: روزى كه اميرمؤمنان بعنوان پرچمدار مردم منصوب شد.

گفتم: فدايت شوم در آن روز سزاوار است، چه كنيم؟ فرمود: روزه بگير و درود برمحمد و آل او بفرست و از ستمگران به آنان برائت بجوى، زيرا پيامبران به جانشينان دستور مى دادند كه روزى را كه جانشين انتخاب مى شود، عيد بگيرند.

20- عيد اوصياء

عن ابى عبد الله(ع) قال:

... تذكرون الله عز ذكره فيه بالصيام والعبادة والذكر لمحمد و آل محمد، فان رسول الله(ص) اوصى اميرالمؤمنين ان يتخذ ذلك اليوم عيدا، و كذلك كانت الانبياء تفعل، كانوا يوصون اوصيائهم بذلك فيتخذونه عيدا.

وسائل الشيعه 7: 327، ح 1.

امام صادق(ع) فرمود:

در روز عيد غدير، خدا را با روزه و عبادت و ياد پيامبر و خاندان او يادآورى كنيد، زيرا رسول خدا به اميرالمؤمنين سفارش كرد كه آن روز را عيد بگيرد، همينطور پيامبران هم به جانشينان خود سفارش مى كردند كه آن روز را عيد بگيرند، آنان هم چنين مى كردند.

21- روز گشايش و درود

عن ابى عبد الله(ع) قال:

والعمل فيه يعدل ثمانين شهرا، و ينبغى ان يكثر فيه ذكر الله عزوجل، والصلوة على النبى(ص) ، ويوسع الرجل فيه على عياله.

وسائل الشيعه 7: 325، ح 6.

امام صادق(ع) فرمود:

ارزش عمل در آن روز (عيد غدير) برابر با هشتاد ماه است، و شايسته است آن روز ذكر خدا و درود بر پيامبر(ص) زياد شود، و مرد، بر خانواده خود توسعه دهد.

22- روز ديدار پيشوا

عن مولانا ابى الحسن على بن محمد(ع) قال لابى اسحاق:

و يوم الغدير فيه اقام النبى(ص) اخاه عليا علما للناس و اماما من بعده،[قال] قلت:

صدقت جعلت فداك، لذلك قصدت، اشهد انك حجة الله على خلقه.

وسائل الشيعه 7: 324، ح 3.

امام هادى(ع) به ابواسحاق فرمود:

در روز غدير پيامبر اكرم(ص) برادرش على(ع) را بلند كرد و به عنوان پرچمدار (و فرمانده) مردم و پيشواى بعد از خودش معرفى كرد.

ابواسحاق گفت: عرض كردم، فدايت شوم راست فرمودى. به خاطر همين به زيارت و ديدار شما آمدم، گواهى مى دهم كه تو حجت خدا بر مردم هستى.

23- روز تكبير

عن على بن موسى الرضا(ع) :

من زار فيه مؤمنا ادخل الله قبره سبعين نورا و وسع فى قبره و يزور قبره كل يوم سبعون الف ملك ويبشرونه بالجنة.

اقبال الاعمال: 778.

امام رضا(ع) فرمود:

كسى كه در روز (غدير) مؤمنى را ديدار كند، خداوند هفتاد نور بر قبر او وارد مى كند و قبرش را توسعه مى دهد و هر روز هفتاد هزار فرشته قبر او را زيارت مى كنند و او را به بهشت بشارت مى دهند.

24- روز ديدار و نيكى

قال الصادق(ع):

ينبغى لكم ان تتقربوا الى الله تعالى بالبر والصوم والصلوة و صلة الرحم و صلة الاخوان، فان الانبياء عليهم السلام كانوا اذا اقاموا اوصياءهم فعلوا ذلك و امروا به.

مصباح المتهجد: 736.

امام صادق(ع) فرمود:

شايسته است با نيكى كردن به ديگران و روزه و نماز و بجاآوردن صله رحم و ديدار برادران ايمانى به خدا نزديك شويد، زيرا پيامبران زمانى كه جانشينان خود را نصب مى كردند، چنين مى كردند و به آن توصيه مى فرمودند.

25- نماز در مسجد غدير


عن ابى عبد الله(ع) قال:

انه تستحب الصلوة فى مسجد الغديرلان النبى(ص) اقام فيه امير المؤمنين(ع)و هو موضع اظهرالله عزوجل فيه الحق.

وسائل الشيعه 3: 549.

امام صادق(ع) فرمود:

نماز خواندن در مسجد غدير مستحب است، چون پيامبر اكرم(ص) در آنجا اميرمؤمنان(ع) را معرفى و منصوب كرد. و آنجايى است كه خداى بزرگ، حق را آشكار كرد.

26- نماز روز غدير

عن ابى عبد الله(ع) قال:

و من صلى فيه ركعتين اى وقت شاء و افضله قرب الزوال و هى الساعة التى اقيم فيها اميرالمؤمنين(ع) بغدير خم علما للناس و... كان كمن حضر ذلك اليوم...

وسائل الشيعه 5: 225، ح 2.

امام صادق(ع) فرمود:

كسى كه در روز عيد غدير هر ساعتى كه خواست، دو ركعت نماز بخواند و بهتر اينست كه نزديك ظهر باشد كه آن ساعتى است كه اميرالمؤمنين(ع) در آن ساعت در غدير خم به امامت منصوب شد، (هر كه چنين كند) همانند كسى است كه در آن روز حضور پيدا كرده است...

27- روزه غدير

قال الصادق(ع):

صيام يوم غدير خم يعدل صيام عمر الدنيا لو عاش انسان ثم صام ما عمرت الدنيا لكان له ثواب ذلك. وسائل الشيعه 7: 324، ح 4.

امام صادق(ع) فرمود:

روزه روز غدير خم با روزه تمام عمر جهان برابر است. يعنى اگر انسانى هميشه زنده باشد و همه عمر را روزه بگيرد، ثواب او به اندازه ثواب روزه عيد غدير است.

28- روز تبريك و تبسم

عن الرضا(ع) قال:

... و هو يوم التهنئة يهنئ بعضكم بعضا،فاذا لقى المؤمن اخاه يقول:

«الحمد لله الذى جعلنا من المتمسكين بولاية امير المؤمنين و الائمة(ع)»

و هو يوم التبسم فى وجوه الناس من اهل الايمان...

اقبال: 464.

امام رضا(ع) فرمود:

عيد غدير روز تبريك و تهنيت است. هر يك به ديگرى تبريك بگويد، هر وقت مؤمنى برادرش را ملاقات كرد، چنين بگويد: «حمد و ستايش خدايى را كه به ما توفيق چنگ زدن به ولايت اميرمؤمنان و پيشوايان عطا كرد» آرى عيد غدير روز لبخند زدن به چهره مردم با ايمان است...

 

 

29- پيامبر و ولايت على(ع)

عن ابى سعيد قال:

لما كان يوم غدير خم امر رسول الله(ص) مناديا فنادى: الصلوة جامعة، فاخذ بيد على(ع) و قال:

اللهم من كنت مولاه فعلى مولاه،اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه.

بحارالانوار 37: 112، ح 4.

ابو سعيد گويد:

در روز غدير خم رسول خدا(ص) دستور داد: منادى ندا دهد كه: براى نماز جمع شويد. بعد دست على(ع) را گرفت و بلند كرد و فرمود:

خدايا كسى كه من مولاى اويم پس على هم مولاى اوست، خدايا دوست بدار كسى را كه على را دوست بدارد و دشمن بدار كسى را كه با على دشمنى كند.

30- زندگى پيامبرگونه

قال رسول الله(ص):

من يريد ان يحيى حياتى، و يموت مماتى،ويسكن جنة الخلد التى وعدنى ربى فليتول على ابن ابى طالب،(ع)فانه لن يخرجكم من هدى،ولن يدخلكم فى ضلالة.

الغدير 10: 278.

رسول خدا(ص) فرمود:

كسى كه مى خواهد زندگى و مرگش همانند من باشد و در بهشت جاودانه اى كه پروردگارم به من وعده كرده، ساكن شود، ولايت على بن ابى طالب(ع) را انتخاب كند، زيرا او هرگز شما را از راه هدايت بيرون نبرده، به گمراهى نمى كشاند.

31- پيامبر و امامت على(ع)

عن جابر بن عبد الله الانصارى قال: سمعت رسول الله(ص) يقول لعلى بن ابى طالب(ع):

يا على! انت اخى و وصيى و وارثى وخليفتى على امتى فى حيوتى و بعد وفاتى محبك محبى و مبغضك مبغضى و عدوك عدوى.

امالى صدوق: 124، ح 5.

جابربن عبد الله انصارى مى گويد:

از رسول خدا(ص) شنيدم كه به على بن ابى طالب(ع) فرمود:

اى على، تو برادر و وصى و وارث و جانشين من در ميان امت من در زمان حيات و بعد از مرگ منى. دوستدار تو دوستدار من و دشمن و كينه توز تو دشمن من است.

32- پايه هاى اسلام

عن ابى جعفر(ع) قال:

بنى الاسلام على خمس:

الصلوة و الزكوة و الصوم و الحج و الولاية و لم يناد بشى ء ما نودى بالولاية يوم الغدير.

كافى 2، 21، ح 8.

امام باقر(ع) فرمود:

اسلام بر پنج پايه استوار شده است: نماز، زكات، روزه، حج و ولايت و به هيچ چيز به اندازه آنچه در روز غدير به ولايت تاكيد شده، ندا نشده است.

33- ولايت جاودانه

عن ابى الحسن(ع) قال:

ولاية على(ع) مكتوبة فى صحف جميع الانبياء ولن يبعث الله رسولا الا بنبوة محمد ووصية على(ع). سفينة البحار 2: 691.

امام كاظم(ع) فرمود:

ولايت على(ع) در كتابهاى همه پيامبران ثبت شده است و هيچ پيامبرى مبعوث نشد، مگر با ميثاق نبوت محمد(ص) و امامت على(ع).

34- ولايت و توحيد

قال رسول الله(ص):

ولاية على بن ابى طالب ولاية الله و حبه عبادة الله و اتباعه فريضة الله و اولياؤه اولياء الله و اعداؤه اعداء الله و حربه حرب الله و سلمه سلم الله عز و جل.

امالى صدوق: 32.

رسول خدا(ص) فرمود:

ولايت على بن ابيطالب(ع) ولايت خداست، دوست داشتن او عبادت خداست، پيروى كردن او واجب الهى است و دوستان او دوستان خدا و دشمنان او دشمنان خدايند، جنگ با او، جنگ با خدا و صلح با او، صلح با خداى متعال است.

35- روز ناله نوميدى شيطان

عن جعفر، عن ابيه(ص) قال:

ان ابليس عدوالله رن اربع رنات:

يوم لعن، و يوم اهبط الى الارض،و يوم بعث النبى(ص) و يوم الغدير.

قرب الاسناد: 10.

امام باقر(ع) از پدر بزرگوارش امام صادق(ع) نقل كرد كه فرمود:

شيطان دشمن خدا چهار بار ناله كرد: روزى كه مورد لعن خدا واقع شد و روزى كه به زمين هبوط كرد و روزى كه پيامبر اكرم(ص) مبعوث شد و روز عيد غدير.

36- ولايت علوى دژ توحيد

عن النبى(ص):

يقول الله تبارك و تعالى:

ولاية على بن ابى طالب حصنى،فمن دخل حصنى امن من نارى.

جامع الاخبار: 52، ح 7.

پيامبر اكرم(ص) فرمود:

خداوند مى فرمايد: ولايت على بن ابيطالب دژ محكم من است، پس هر كس داخل قلعه من گردد، از آتش دوزخم محفوظ خواهد بود.

37- جانشين پيامبر

قال رسول الله(ص):

يا على انا مدينة العلم و انت بابها و لن تؤتى المدينة الا من قبل الباب... انت امام امتى و خليفتى عليها بعدى، سعد من اطاعك و شقى من عصاك، و ربح من تولاك و خسر من عاداك.

جامع الاخبار: 52، ح 9.

رسول خدا(ص) فرمود:

اى على من شهر علمم و تو درب آن هستى، به شهر جز از راه درب آن وارد نشوند. ... تو پيشواى امت من و جانشين من در اين شهرى، كسى كه اطاعت تو كند سعادتمند است، و كسى كه تو را نافرمانى كند، بدبخت است، و دوستدار تو سود برده و دشمن تو زيان كرده است.

38- اسلام در سايه ولايت

قال الصادق(ع):

اثافى الاسلام ثلاثة:

الصلوة و الزكوة و الولاية،لا تصح واحدة منهن الا بصاحبتيها.

كافى: 2، ص 18.

امام صادق(ع) فرمود:

سنگهاى زيربناى اسلام سه چيز است:

نماز، زكات و ولايت كه هيچ يك از آنهابدون ديگرى درست نمى شود.

39- ده هزار شاهد

قال ابو عبد الله(ع):

العجب يا حفص لما لقى على بن ابى طالب!! انه كان له عشرة الاف شاهد لم يقدر على اخذ حقه و الرجل ياخذ حقه بشاهدين.

بحار الانوار: 37، 140.

امام صادق(ع) فرمود:

اى حفص! شگفتا از آنچه على بن ابى طالب(ع) با آن مواجه شد! او با ده هزار شاهد و گواه (در روز غدير) نتوانست حق خود را بگيرد، در حالى كه شخص با دو شاهد حق خود را مى گيرد.

40- على(ع)، مفسر قرآن

عن النبى(ص) فى احتجاجه يوم الغدير:

على تفسير كتاب الله، و الداعى اليه، الا و ان الحلال و الحرام اكثر من ان احصيهما و اعرفهما، فآمر بالحلال و انهى عن الحرام فى مقام واحد، فامرت ان آخذ البيعة عليكم و الصفقة منكم، بقبول ما جئت به عن الله عز و جل فى على امير المؤمنين و الائمة من بعده، معاشر الناس تدبروا و افهموا آياته، و انظروا فى محكماته و لا تتبعوا متشابهه، فو الله لن يبين لكم زواجره، و لا يوضع لكم عن تفسيره الا الذى انا آخذ بيده.

وسايل الشيعه: 18، 142، ح 43.

پيامبر اكرم (ص) روز عيد غدير فرمود:

على(ع) تفسير كتاب خدا، و دعوت كننده به سوى خداست، آگاه باشيد كه حلال و حرام بيش از آنست كه من معرفى و به آنها امر و نهى كنم و بشمارم. پس دستور داشتم كه از شما عهد و پيمان بگيرم كه آنچه را در مورد على اميرمؤمنان، و پيشوايان بعد او از طرف خداوند بزرگ آوردم، بپذيريد.

اى مردم! انديشه كنيد و آيات الهى را بفهميد، در محكمات آن دقت كنيد و متشابهات آن را دنبال نكنيد. به خدا قسم هرگز كسى نداهاى قرآن را نمى تواند بيان كند و تفسير آن را روشن كند، جز آن كسى كه من دست او را گرفته ام (و او را معرفى كردم).

منابع

1- قرآن كريم .

2- امالى شيخ صدوق، كتابخانه اسلاميه.

3- قرب الاسناد، عبد الله جعفر الحميرى، آل البيت.

4- مصباح المتهجد، شيخ طوسى، مؤسسة فقه الشيعه.

5- وسايل الشيعه، شيخ حر عاملى، مكتبة الاسلامية.

6- سفينة البحار، شيخ عباس قمى، اسوه.

7- جامع الاخبار، محمد سبزوارى، آل البيت.

8- بحار الانوار، علامه مجلسى، دار الكتب الاسلاميه.

9- حماسه غدير، محمدرضاحكيمى، مؤلف.

10- اقبال الاعمال، سيد بن طاووس مؤسسة الاعلمى.

11- اصول كافى، كلينى، دار الكتب الاسلاميه.

12- الغدير، علامه امينى دار الكتب الاسلاميه.

 

چهل حديث غدير

ابوالفضل بازدید : 294 پنجشنبه 17 تیر 1389 نظرات (0)

شما درباره مرگ و لحظه ي جان دادن و... چه مي دانيد؟

0 آيا تا کنون به لحظه اي که عزائيل به سراغتان مي آيد انديشيده ايد؟

0 آيا تا بحال بالاي سر کسي که در حال جان دادن است، بوده ايد؟

0 اصلا فکر مي کنيد عزرائيل چه جور موجودي است؟

نه! کامتان تلخ نشود ؛ لطفا Back نزنيد ؛ در اين چند خط نه مطلب ترسناک هست و نه حرفهاي دوست نداشتني و اعصاب خورد کن.

به سوالهاي بالا فکر کرديد؟ حالا مي خواهم تمام تصورهاي شما را نسبت به مردن؛ عزرائيل و آن دمِ آخر عوض کنم

بزرگي مي فرمودند من اصلا از مرگ نمي ترسم چون "مرگ، رفتن از اين اتاق به اتاق کناري است".

مي دانيد که عزرائيل هم يک فرشته است، ولي اشتباه نکنيد چه کسي گفته او فرشته ي عذاب است؟! نه! اصلا!؛ حضرت عزرائيل فرشته و بنده اي از بندگان خداست که هر وقت خداوند دستور فرمايد دست من و شما را مي گيرد و از اين اتاق به اتاق بغلي مي برد، البته دست روحمان را.

آيا تا کنون به لحظه اي که عزائيل به سراغتان مي آيد انديشيده ايد؟

اصلا فکر مي کنيد عزرائيل چه جور موجودي است؟


اما حالا با اين حرفها نبايد از اين سوي بام افتاد که خوب! پس بي خيال، مرگ هم که چيزي نبوده و... نه!؛ بايد به عرضتان برسانم که آن "اتاق بغلي" را خودتان بايد بسازيد البته نه فکر کنيد تنهاي نتها نه!؛ هستند کساني که کمکتان کنند فقط شما بخواهيد که آبادش کنيد، آنوقت زمين و زمان و... به خدمتتان خواهند آمد.

فکر نکنيد من اين حرفها را از خودم و براي دل خوشي شما مي گويم بلکه اينها جواب کسي است که از امام صادق عليه السلام همين سوال ها را پرسيده است

يک روز آقايي به نام سُدير به حضور امام صادق عليه السلام مي رود و سوالي در اين باره از امام مي پرسد و...، ادامه ي اين گفتگو را از زبان خود او بشنويد:

به حضرت ابا عبد الله، امام صادق –که سلام و درود خدا برو باد– گفتم : فدايتان شوم اي فرزند رسول خدا، آيا "مؤمن" از قبض روح شدن اکراه دارد [و جان دادن برايش سخت است]؟

امام فرمودند: نه!، قسم به خدا که اين طور نيست. وقتي که فرشته ي مرگ براي گرفتن روحش مي آيد، در آن هنگام او بي تابي مي کند. فرشته به او مي گويد: "اي ولي خدا بي تابي نکن ؛ قسم به خداوندي که محمد را برگزيد من برايت از هر مادر مهرباني که بخواهد پيش تو آيد، نيکوتر و دلسوزترم؛ چشمهايت را باز کن و ببين..."

امام صادق مي گويد: [در اين هنگام] رسول خدا و امير مومنان و فاطمه ي زهرا و حسن و حسين و ديگر امامان _که درود و سلام خداوند برآنان باد_ برايش تمثّل مي يابند و به او گفته مي شود: "اينان رفيقانت، رسول خدا و امير مومنان و فاطمه و حسن و حسين و امامان هستند".

امام مي گويد: آن شخص چشمش را باز مي کند و نگاه مي کند.

آنگاه مناديي از سوي پروردگار روحش را صدا مي زند و مي گويد: "اي نفسِ آرام يافته به محمد و خاندان او با رضايت به ولايت_ائمه_ و پسنديده شده با ثواب به سوي خدايت برگرد و در ميان بندگانم يعني محمد و خاندان او و در بهشتم درآي".

آنجاست که هيچ چيزي برايش دوست داشتني تر از خروج روحش و پيوستن به آن منادي نيست.

فرشته به او مي گويد: "اي ولي خدا بي تابي نکن ؛ قسم به خداوندي که محمد را برگزيد من برايت از هر مادر مهرباني که بخواهد پيش تو آيد، نيکوتر و دلسوزترم؛ چشمهايت را باز کن و ببين..."
به به من که وقتي اين مطلب زيبا را خواندم حس زيبايي برايم دست داد اما آميخته ي به فکر و ترديد!

مي دانيد چرا؟ به کلمه ي مومن در ابتداي روايت توجه داشتيد؟ بله من ترديم در صدق اين کلمه بر خودم بود. و مي توان گفت همه نبايد خيالشان به ديداري اينگونه با آن فرشته مهربان، و رفتني آنچنان خوش باشد.

اما خوشا به حال "مؤمن"، چه زيبا هراسش به آرامشي لذيذ تبديل مي شود.



متن روايت:

عِدة من أصحابنا ، عن سهل بن زياد ، عن محمد بن سليمان ، عن أبيه ، عن سُدير الصيرفي قال : قلت لأبي عبد الله عليه السلام : جعلت فداك يا بن رسول الله هل يكره المؤمن على قبض روحه ؟ قال : لا والله إنه إذا أتاه ملك الموت لقبض روحه جزع عند ذلك فيقول له ملك الموت : يا ولي الله لا تجزع ، فوالذي بعث محمدا صلى الله عليه وآله لأنا أَبَرُّ بك وأشفق عليك من والد رحيم لو حضرك ، اِفتح عينيك فانظر ، قال : ويمثل له رسول الله صلى الله عليه وآله وأمير المؤمنين وفاطمة والحسن والحسين والأئمة من ذريتهم عليهم السلام فيقال له : هذا رسول الله وأمير المؤمنين وفاطمة والحسن والحسين والأئمة رفقاؤك ، قال : فيفتح عينيه فينظر فينادي روحه مناد من قبل رب العزة فيقول : يا أيتها النفس المطمئنة إلى محمد وأهل بيته ارجعي إلى ربك راضية بالولاية ، مرضية بالثواب ، فادخلي في عبادي - يعني محمد أو أهل بيته - وادخلي جنتي ، فما من شئ أحب إليه من استلال روحه واللحوق بالمنادي .(1)
...


مرگ و لحظه ي جان دادن

ابوالفضل بازدید : 253 پنجشنبه 17 تیر 1389 نظرات (0)
1- سياهپوشي :
از نظر فقهي پوشيدن لباس سياه مکروه است ولي در عزاداري امام حسين (عليه السلام ) وائمه معصومين (عليهم السلام ) استثناء شده است زيرا اين کار نشانه حزن و اندوه و نمودار شعائر و حماسه ها است .

2- تسليت گويي :
اصل تسليت گفتن در شرايط مصيبت و اندوهي که بر کسي وارد شده در اسلام مستحب است.
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) : هرکس مصيبت ديده اي را تسليت گويد ، پاداشي همانند او دارد.
(سفينةالبحار، ج2، ص188 )
* اين سنت در بين شيعيان رايج است و با جمله « اَعظَمَ اللهُ اُجُورَکُم » همديگر را تسليت مي دهند.
* امام باقر (عليه السلام ) : وقتي شيعيان به هم مي رسند در مصيبت ابا عبدالله (عليه السلام )اين جمله را تکرار نمايند : « اَعظَمَ اللهُ اُجُورَنا بمُصابنا بالحُسَين (عليه السلام ) وَ جَعَلَنا وَ اِياکُم مِنَ الطالبينَ بثاره مع وَليهِ الاِمام المَهدي مِن الِ مُحَمَدٍ عليهمُ السَلامُ.» خداوند اجر ما را به سوگواري و عزاداري بر امام حسين (عليه السلام ) بيفزايد و ما و شما را از خونخواهان او همراه با ولي خود امام مهدي از آل محمد (عليهم السلام ) قرار بدهد .
(مستدرک الوسايل،ج2،ص216)
3- تعطيلي کار در روز عاشورا :
امام صادق (عليه السلام ) : کسي که روز عاشورا را تعطيل کند ، يعني عقب کسب و کارش نرود و به کوري چشم بني اميه که روز عاشورا را متبرک مي دانستند، اگر کسي براي معيشت روزانه اش هم فعاليتي نکند، خداوند حوائج دنيا و آخرتش را بر آورد و کسي که روز عاشورا روز حزن و اندوه او باشد، در عوض فرداي قيامت که براي همه روز هول و ترس است براي او روز شادي خواهد بود.
(امالي شيخ صدوق ، ص129)
4- زيارت و زيارت خواني :
علقمة بن حضرمي از امام باقر (عليه السلام ) در خواست نمود که مرا دعايي تعليم بفرما که از راه نزديک يا دور و از خانه ام در اين روز (روز عاشورا ) بخوانم .
امام فرمودند : اي علقمه ! هرگاه خواستي (دعا بخواني ) دو رکعت نماز بخوان بعد از آن اين زيارت (عاشورا ) را بخوان .
پس اگر تو اين زيارت را بخواني ، دعا کرده اي به آنچه که ، ملائکه براي زائر حسين (عليه السلام ) دعا مي کنند و خداوند صد هزار هزار درجه براي تو بنويسد و مثل کسي هستي که با حسين (عليه السلام ) شهيد شده باشد تا مشارکت کني ايشان را در درجات ايشان و شناخته نشوي مگر در جمله شهيداني که شهيد شده اند با آن حضرت و نوشته شود براي تو ثواب زيارت هر پيغمبري و رسولي و ثواب زيارت هر که زيارت کرده حسين (عليه السلام ) را از روزي که شهيد شده است .
(مصباح المتهجد ، ص714)
[اگر مي توانيد زيارت عاشوراي معروفه را با صد لعن و صد سلام بخوانيد و اگر وقت نداريد براي صد لعن و صد سلام ، زيارت عاشوراي غير معروفه را که در اجر و ثواب با زيارت معروفه يکسان است ، هر روز بخوانيد. (هر دو زيارت در مفاتيح الجنان هست.)]

5 - تباکي و گريستن :
در حديث قدسي آمده که خداوند به حضرت موسي (عليه السلام) فرموند : اي موسي ! هر يک از بندگانم در زمان شهادت فرزند مصطفي (صلي الله عليه و آله و سلم) (روز عاشورا) گريه کند يا حالت گريه به خود بگيرد و بر مصيبت سبط پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) تعزيت گويد همواره در بهشت خواهد بود. (مستدرک سفينه البحار، ج7، ص235)

6- برگزاري مجالس عزاداري :
امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد : مجلس گرفتن شما را من دوست مي دارم . در مجالس خود « امر ما را » زنده بداريد . خداوند رحمت کند کسي که امر ما را زنده بدارد. (وسايل الشيعه، ج10، ص235)

7 – نماز جماعت ظهر عاشورا :
سيد الشهداء و ياران با وفاي او همه کشته راه نماز شدند.از اين رو در زيار ت مطلقه امام حسين خطاب به امام
مي گوييم : اشهد انک قد اقمت الصلاة و اتيت الزکاة و امرت بالمعروف و نهيت عن المنکر .
1 تا 7 – سوگنامه عاشورا ، ص 80- 67

8 - بايد مقدارى از لذائذ زندگى را كه از خوردن و نوشيدن و حتّى خوابيدن و گفتن بدست مى‏آيد ترك نموده ( مگر آن كه لازم باشد ) و ديدار با برادران دينى را ترك كرده و آن روز را روز گريه و اندوه خود قرار دهد.و مانند كسى باشند كه پدر يا فرزند خود را از دست داده است‏ .
* امام صادق (عليه السلام) : در روز (عاشورا) از کارهاي لذتبخش دوري شود و آداب و سنن سوگواري بر پا گردد و تا زوال خورشيد از خوردن و آشاميدن خودداري شود و بعد از آن همان غذايي خورده شود که سوگوارن مي خورند.
(ميزان الحکمه ، ج8 ، ص3783)
[ يکي از علما مي فرمودند : از روز 7 محرم که آب را بر امام حسين (عليه السلام) بستند تا روز عاشورا سعي کنيد آب نياشاميد، نوشيدني هاي ديگر بياشاميد ولي به احترام آقا و اهل بيتش آب نياشاميد. ]

9- رعايت اخلاص:
عزاداري را بخاطر رسم و عادت انجام نداده و سعى كنيم اين كارها را با نيتى خالص و براى رضاى خدا انجام داده و در خلوص خود نيز صادق باشيم. زيرا كار كوچكى كه با نيت خالصانه و صادقانه همراه باشد بهتر از كارهاى زيادى است كه خلوص و صداقت در آن نباشد ، حتى اگر چندين هزار برابر باشد. و اين مطلب بخوبى از عبادتهاى حضرت آدم عليه السّلام و شيطان فهميده مى‏شود ، زيرا عبادتهاى چندين هزار ساله شيطان او را از جاودانگى در آتش نجات نداد ولى يك توبه حضرت آدم عليه السّلام باعث بخشش خطا و برگزيدن او شد.

در هنگام انجام اعمال نيز بايد مواظب باشد كه رياء و دوستىِ ستايش مردم در نيت او وارد نشود.

10- در آخر روز عاشورا زيارت تسليت را بخواند، و روز عاشورا را با توسلى ...اصلاح حال و پذيرش عزادارى را [ از خداوند] خواسته و از كوتاهى خود معذرت بخواهد. 8 تا10 – ترجمه المراقبات ، ص53 – 47

آداب عزاداري

ابوالفضل بازدید : 302 پنجشنبه 17 تیر 1389 نظرات (0)
به گزارش سرويس انديشه سايت خبري قدس ،در اين كه سر امام حسين عليه السلام كجا دفن شده است، منابع تاريخي شيعه و سني گزارش هاي گوناگوني آورده اند تا آنجا كه شش قول در اين باره گفته شده است.

قول اول: سر به بدن ملحق شده است. اين قول مشترك ميان شيعه و سني است. علماي شيعه، از جمله شيخ صدوق (متوفاي 381 ق)، سيد مرتضي (متوفاي 436 ق)، فتال نيشابوري (متوفاي 508 ق)، ابن نما حلي، سيد ابن طاووس (متوفاي 664 ق) شيخ بهايي و مجلسي اين قول را بيان كرده اند.

شيخ صدوق و پس از او، فتال نيشابوري در اين باره مي نويسند: علي بن حسين عليه السلام همراه زنان (از شام) خارج شد و سر حسين عليه السلام را به كربلا باز گرداند. (1)

سيد مرتضي در اين باره مي گويد: روايت كرده اند كه سر امام حسين عليه السلام با جسد در كربلا دفن شد. (2)

ابن شهر آشوب بعد از نقل سخن فوق از سيد مرتضي، از قول شيخ طوسي نقل كرده است كه به همين سبب (ملحق كردن سر امام به بدن و دفن آن) زيارت اربعين (از جانب امامان علهيم السلام) توصيه شده است. (3)

ابن نماي حلي نيز نگاشته است: آنچه از اقوال بر آن مي توان اعتماد كرد، آن است كه بعد از آن كه سر امام در شهرها گردانده شد، به بدن بازگردانده شد و با جسد دفن شد. (4)

سيد ابن طاووس نوشته است: اما سر حسين عليه السلام، روايت شده كه سر برگردانده شد و در كربلا با جسد شريفش دفن شد و عمل اصحاب بر اين معنا بوده است. (5)

مجلسي، يكي از وجه هاي استحباب زيارت امام حسين عليه السلام را در روز اربعين، الحاق سرهاي مقدس را به اجساد توسط علي بن حسين عليهما السلام بيان كرده است. (6) وي در جاي ديگر بعد از نقل اقوال ديگر در اين باره مي نويسد: مشهور بين علماي اماميه آن است كه سر امام همراه بدن دفن شده است. (7)

برخي انديشمندان اهل تسنن نيز اين قول را بيان كرده اند:

ابوريحان بيروني (متوفاي 440 ق) در اين باره مي نويسد: و في العشرين ردّ راس الحسين عليه السلام الي مجثمه حتي دفن مع جثته...؛ در روز بيستم (صفر)، سر حسين عليه السلام به بدنش ملحق و با آن دفن گرديد. (8)

قرطبي (متوفاي 671 ق) مي نويسد: اماميه مي گويند كه سر حسين عليه السلام پس از چهل روز به كربلا بازگردانده و به بدن ملحق شد و اين روز نزد آنان معروف است و زيارت در آن روز را زيارت اربعين مي نامند. (9)

قزويني نيز نگاشته است: روز اول ماه صفر، عيد بني اميه است، چون در آن روز، سر حسين عليه السلام را به دمشق وارد ساختند و در روز بيستم آن ماه، سر ايشان به بدن، باز گردانده شد. (10)

مناوي (متوفاي 1031 ق) نوشته است: اماميه مي گويند: پس از چهل روز از شهادت، سر به بدن بازگردانده شد و در كربلا دفن شد. (11)

قول دوم: در كنار قبر اميرالمومنين عليه السلام؛ (12)

قول سوم: مسجد رقه در كنار فرات؛

قول چهارم: بقيع نزد قبر مادرش فاطمه عليها السلام؛

قول پنجم: دمشق؛

قول ششم: قاهره. (13)

بررسي و تامل در اين اقوال، اين نتيجه را در بردارد كه ديدگاه اول، يعني الحاق سر به بدن، مشهور و مورد اعتماد و عمل علماي شيعه است، از اين رو اين قول قابل اعتنا و پذيرش است و بنا بر گزارش هاي تاريخي اين الحاق در روز بيستم صفر سال 61 بوده است. بنا بر قول مشهور، اين كار توسط امام زين العابدين عليه السلام صورت گرفته است. ( 14)

پي نوشت ها:
1- شيخ صدوق، الامالي، مجلس سي و يكم، ص 232؛ فتال نيشابوري، روضة الواعظين، ص 192و مجلسي، بحارالانوار، ج 45، ص 140.
2- رسائل المرتضي، ج 3، ص 130.
3- مناقب آل ابي طالب، ج 4، ص 85 و مجلسي، بحارالانوار، ج 44، ص 199: «قال الطوسي رحمة الله: و منه زيارة الاربعين».
4- نجم الدين محمد بن جعفر بن نما حلي، مثيرالاحزان، ص 85.
5- سيد ابن طاووس، اللهوف في قتلي الطفوف، ص 114.
6- مجلس، بحارالانوار، ج 98، ص 334.
7- همان، ج 45، ص 145.
8- بيروني، الاثار الباقيه عن القرون الخاليه، ص 331.
9- محمد بن احمد قرطبي، التذكرة في امور الموتي و امور الاخره، ج 2، ص 668.
10- زكريا محمد بن محمود قزويني، عجائب المخلوقات و الحيوانات و غرائب الموجودات، ص 45.
11- عبدالرووف مناوي، فيض القدير، ج 1، ص 205.
12- ابن قولويه قمي، كامل الزيارات، ص 84؛ كليني، الكافي، ج 4، ص 571- 572؛ ابوجعفر محمد بن حسن طوسي، تهذيب الاحكام، ج 6، ص 35- 36 و ابن شهر آشوب، همان، ج 4، ص 85.
13- سبط ابن جوزي، تذكرة الخواص، ص 265- 266؛ سيد محسن امين عاملي، اعيان الشيعه، ج 1، ص 626- 627 و همو، لواعج الاشجان، ص 247- 250؛ محمدامين اميني، همان، ج 6، ص321- 337.
قاضي طباطبائي ضمن اشاره به اقوال در اين موضوع و دفاع از قول به الحاق سر به بدن، اقوال ديگر را در اين باره نقد و بررسي كرده است. ر. ك: تحقيق درباره اول اربعين حضرت سيدالشهدا عليه السلام، ص 303 به بعد.
14- مجلسي، بحارالانوار، ج 45، ص 145 و همو، جلاء العيون، ص 407.



محل دفن سر امام حسين(ع)

ابوالفضل بازدید : 343 پنجشنبه 17 تیر 1389 نظرات (0)
روزى ابليس بر حضرت عيسى مسيح ظاهر شد، و به او گفت : مگر تو نمى گوئى هيچ چيزى به انسان نمى رسد مگر اينكه خداوند آن را برايش مقدر كرده باشد.
عيسى پاسخ داد: آرى ، چنين است .
ابليس : پس بيا خودت را از بالاى اين قله كوه به پائين پرت كن . اگر براى تو سلامتى مقدر شده باشد سالم خواهى ماند، و اگر سلامتى مقدر نشده بود كه ...
عيسى : اى ملعون ، خداوند بندگانش را امتحان مى كند، نه بنده ، خدايش را

ابوالفضل بازدید : 311 پنجشنبه 17 تیر 1389 نظرات (0)

بهترين شيوه ياد خدا!

قال  علي (ع) :“کل امر ذي بال لم يذکر فيه اسم الله فهو ابتر “

” هر کار داراي اهميتي که بدون ياد خدا آغاز گردد ، به سرانجام نمي رسد “

(بحار الانوار ، جلد ??، ص ???، و ج ?? ص ???)

ياد خدا در تمام اعمال و گفتار انسان موثر است و غفلت از آن نتيجه منفي دارد . درروايات زيادي توصيه به ذکر نام خداوند تبارک و تعالي شده است مشخص است که مقصود بردن نام خدا و آغاز هر کاري به نام او فقط گفتن بسم الله نيست ، بلکه مقصود اين است که خداوند در تمام اعمال ما حضور داشته باشد .

سوال : چگونه خدا را ياد کنيم ؟

” ذکر خدا ” و به ياد خالق بودن انواعي دارد ، برترين آن اين است که انسان بداند وابستگي ما انسانها ، بلکه همه موجودات جهان هستي به  خداوند متعال ف مانند وابستگي نور چراغ ها به منبع انرژي است که در ابتدا و در ادامه نياز به آن منبع دارد ، اگر انسان به اين مرحله در ياد خدا برسد ، و ديگر به هيچ کس جز خدا تکيه نکند امکان ندارد که آلوده به گناه شود . چون گناهان در لحظه هايي رخ ميدهد که انسان از خدا غافل ميشود انساني که دائما در ياد اوست گناه نخواهد کرد .

(با استفاده از ??? سرمشق از سخنان حضرت علي (ع) حضرت آيت الله مکارم شيرازي )

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 7
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 6
  • بازدید ماه : 29
  • بازدید سال : 127
  • بازدید کلی : 11,891